عاملان قتل یک بانوی اهل زابل پس از ۱۱ ماه دستگیر شدند
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۷۴۲۶۱
مرتضی جوکار اظهار داشت:در پی وقوع یک فقره قتل زنی ۶۰ ساله به وسیله ضربات جسم سخت در شهریورماه سال گذشته هنگام سرقت مسلحانه از منزلی در یکی از خیابانهای شهرستان زابل، شخصی که همدست و راهنمای سارقان در این جنایت بود از صحنه قتل به مکان نامعلومی متواری شد.
این مقام انتظامی تصریح کرد: پس از دستگیری اعضای این باند سارق و در پی اعترافات آنها، دستگیری همدست این جنایت به صورت ویژه در دستورکار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جانشین فرمانده انتظامی استان خاطرنشان کرد: با رصد اطلاعاتی و پیگیری به عمل آمده سرانجام این شخص پس از ۱۱ ماه فرار، شناسایی و در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه در یکی از محلات شهرستان زابل دستگیر شد.
جوکار در پایان اظهار داشت: متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی در مواجهه با مستندات پلیس به جرم همدستی در سرقت و قتل پیرزن اعتراف و اذعان داشت علت و انگیزه آنها از ارتکاب قتل، سرقت طلاجات مقتول بوده است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان زاهدانمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قاتل فراری فراجا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۴۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد ۱۵۰میلیونی مالخری وسوسهکننده است
خودت را معرفی کنمحمود ۵۴ ساله هستم.
چرا دستگیر شدی؟
به خاطر خرید اموال مسروقه از سارقان.
سابقه داری؟
بله. خودم چندبار به اتهام سرقت دستگیر شدم و حالا که سنم بالا رفته کار مالخری میکنم.
چه چیزی سرقت میکردی؟
اول از خانهها سرقت میکردم، ولی بعد از چند بار دستگیری پیشانی سفید شده بودم و پلیس خیلی زود سراغم میآمد. به همین خاطر سراغ روش دیگری رفتم و این بار از ماشینها سرقت میکردم. در خیابانهای خلوت با موتور پرسه میزدم و با دیدن ماشینی که در محل خلوت پارک کرده بود، در آن را با پیچ گوشتی باز کرده و لوازم باارزش داخل آن را سرقت میکردم. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه دوربینی تصویر مرا گرفت و به خاطر سابقهدار بودنم زود هویتم فاش شد و ماموران سراغم آمدند. آخرین بار که آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت را کنار بگذارم، چون بعد از چند سرقت لو میرفتم و دستگیر میشدم.
تنهایی سرقت میکردی؟
همیشه تنها بودم. همدست که داشته باشی ریسک دستگیریات بالا میرود. همیشه مجرم تک پر بودم و تنها جرائم را انجام میدادم.
دو نفری که دستگیر شدهاند از دوستانت هستند؟
خیر. آنها سارقان من هستند و برایم سرقت میکنند و پولشان را میگیرند.
کجا با سارقان آشنا شدی؟
در زندان.
چه اموالی میخریدی؟
از لوازم منزل و گوشی تلفنهمراه تا طلا و ارز سرقتی.
ماهی چقدر درآمد داری؟
بستگی دارد سارقان چقدر کار کنند و چه جنسی را سرقت کنند. ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون در ماه از راه خریدوفروش اموال سرقتی به دست میآورم.
اموال سرقتی را به چه کسی میفروختی؟
بستگی به جنس سرقتی دارد. گوشیهای آیفون و گرانقیمت را به مالخر افغان میفروختم که از کشور خارج کند. گوشی معمولی را به چند تعمیرکار که قطعاتش را خرد و استفاده کنند. لوازم منزل را به سمساریها و طلا را به یکی از دوستانم میدادم که او آنها را آب کرده و میفروخت.
چطور دستگیر شدی؟
امان از همسایه فضول. دزدانم شب قبل از دستگیری یک خانه را خالی کرده بودند و اموالش را به خانهام آوردند که همسایهای دید و شک کرد و به پلیس خبر داد و سپس ما دستگیر شدیم.
آن ۳۰۰ گوشی سرقتی در خانهات چه بود؟
فکر کردید ما هر گوشی را یکدفعه میفروشیم؟ ما گوشیها را جمع کرده و یکباره با مالخر و تعمیرکاران میفروشیم. حالا هم علاوه بر سرقت آخر که باعث دستگیری ما شد، راز گوشیها هم لو رفت.
به دزدانت چقدر پول میدادی؟
بستگی دارد چه چیزی سرقت کنند. برای هر آیفون بالای ۱۳، حدود ۷ تا۱۰میلیون. برای سکه ۱۵میلیون و برای لوازم منزل هر سرقت پنج میلیون میدادم. خودم هم با سود منطقی ۳۰ تا ۴۰ درصد اموال سرقتی را میفروختم.
پشیمان نیستی؟
ریسک دستگیری بالاست، ولی درآمد ۱۵۰میلیونی هر کسی را وسوسه میکند.
بعد از زندان چه میکنی؟
شاید آدم شوم و شاید هم دوباره همین راه را ادامه دهم.